این شب ها سیاه اند، درست مثل چشمانت !
این شب ها جلسات توجیهی مهمی با حافظ و سهراب و
مولانا و فروغ و حسین پناهی عزیزم برگزار کردیم !
نتیجه جلسات پر بود از اشک و نور !
این شب ها آهسته اند! آرام اند ، سنگین اند !
این شب ها خیلی غلیظ و با غیرت شب اند !!
این شب ها تو را می بخشم !
اما حسودم! نمی توانم بی تو بودن را تحمل کنم !
پس ات می گیرم ! به جایش تکه ای از روحم را می دهم ..
-این شب ها دلم ، چشمم ، روحم ، شانه هایم ، دستانم ، زانوانم، اشتهایم
و خودم! تمنای بودن تو را داریم لعنتی!
این شب ها ی ِ مهلا تمامی ندارند کِــــــش می آیند ..
نظرات شما عزیزان: